کتاب نور

کتاب نور
«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ»

اخبار غيبي از مهم ترين جنبه هاي اعجاز قرآن است كه مورد توجه دانشمندان مسلمان قرار گرفته است. مواردي از اين اخبار غيبي اخبار و پيش گويي هاي تاريخ را بررسي مي كند كه مي تواند حقّانيت و اعجاز قرآن را اثبات كند.

 

تاریخ از جمله مباحثي است که در آيات قرآن اشاره هايي به آن شده است.

قرآن کتاب هدايت و ايجاد تغيير مطلوب در انسان است و اين تغيير مطلوب عبارت است از:


سوره بقره 257

(( يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ))

که دو جنبه دارد:

1. محتواي عمل تغيير که جنبه الهي، آسماني و وحياني دارد.

2. تغييري که به دست پيامبر اکرم(ص) و اصحابش انجام شده است.

 

زمانی که جنبه دوم تغيير در عرصه تاريخی بررسی می شود، عملی انسانی است؛ بنابراين قوانين و ضوابط تاريخی برآن حاکم می شود، پس هنگامی که قرآن از نگاه مردم سخن می گويد، جنبه دوم عمل تغيير را بررسی می کند.

نمونه اين مسئله را در ماجرای جنگ احد که واقعه ای تاريخی است، می توان مشاهده نمود.رواياتی وارد شده كه بيانگر وجود اخبار ـ اعم از تاريخی و غير آن ـ در قرآن است كه از برخی از اين روايات می توان اخبار تاريخی را برداشت كرد.

در مورد تاريخ در قرآن، دسته بندی هايی ايجاد شده . در برخی از آن ها بين قصص انبياء و داستان های قرآن و مباحث و گزارش هاي تاريخی با پيش گويی های تاريخی آميختگی صورت گرفته است؛ در حالی كه به نظر می رسد بين قصص و مباحث تاريخی و پيش گويی هاي آن، رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار باشد، چنان كه برخی بين قصص و گزارش های تاريخی و اساطير از دو جنبه كيفيت طرح وقايع و ناقل خبر، تفاوت قايل شده اند.

 

پیشینه:

اخبار غيبی همواره در كتاب های دانشمندان اسلامی مورد توجه ويژه بوده؛ هرچند تا دوره معاصر از لفظ «اعجاز تاريخی» كمتر استفاده شده است.

قاضی ابوبكر باقلانی، اخبار قرآن را به دو دسته تقسيم مي كند:

1. اخباری كه هيچ راهی برای بشر در آگاهی از آن ها وجود ندارد. اخبار غيبی زمان پيامبر اكرم(ص) در اين قسم جای می گيرد، مانند:

سوره( توبه/ 33 و 88)؛ (آل عمران/12 و 61)؛ (انفال/ 7)؛ (فتح/161)؛ (روم/4ـ1)؛ (قمر/45)؛( فتح/27)؛ (نور/ 55).

2. آن چه پيامبر از قصص و اخبار كتب گذشته آورده است، مثل قصه ابراهيم، نوح و...، مانند: (عنكبوت/48)؛ (قصص/44) و (46؛ هود/)

 

 اساس، قرآن:

اساس كار پيامبر اسلام قرآن بود كه به تدريج بر آن حضرت نازل می‌شد و بر اساس آن پيامبر ـ صلّی الله عليه و آله ـ امور مردم عربستان را سامان می‌داد و هنجارهای ناپسند را با حركتی آرام و تدريجی از خود و خاندان خود آغاز كرد و عده‌ای را جذب نمود...

در روند اين جريان برخوردهای اجتماعی تندی نيز با پيامبر به خاطر پافشاری بر سنن گذشته جاهلی نمودند، ولی شيوه رفتار پيامبر به قدری حساب شده و منطقی و حكيمانه بود كه در نهايت فراتر از جامعه خويش از او استقبال نمودند و پيامبر از استقبال آنها بهره جست و در برابر تمام حوادث و تلخی‌ها منطق هدايت و بردباری را از دست نداد. سرانجام پيروزی با او بود كه توانست بر اساس همين قرآن انقلاب بزرگ و همه جانبه را ابتدا در عربستان و بعد در تمام دنيا توسط استمرار دهندگان راه او و تفسيركنندگان واقعی قرآن انجام دهد و يك دگرگونی عظيم و فراگير را بر تمام دنيا گسترش دهد.

بعد از آن در جهان اسلام تمام علوم، از قرآن تأثير گرفتند، ادبيات در نظم و نثر در ميان عرب و عجم تحت تأثير شديد قرآن قرار گرفت و اساساً نظم و نثرهای مختلف به طور مستقيم از قرآن الهام گرفته و به وجود آمدند، چنان كه از قرن دوم به بعد در ايران و ساير مناطق اسلامی متونی به وجود آمد كه كاملاً ملهم از قرآن بوده است، مانند ديوان اشعار شعرای معروف عصر سامانی و عصر غزنوی، سلجوقی، خوارزمشاهيان تا عصر صفوی و عصر امروز چنان تأثيری از قرآن گرفته‌اند كه گويی نويسندگان آنها فقط در كلاس قرآن نشسته‌اند.

 

 

 تاریخ قرآن

«تاریخ قرآن» یکی از شاخه‌های علوم قرآنی است که به تازگی در جامعه ی اسلامی رواج یافته و از سوی اسلام ‌شناسان و قرآن ‌شناسان غربی وضع شده و پیش از قرن حاضر و در آثار گذشتگان نظیر البرهان فی علوم القرآن اثر بدرالدین زرکشی و الاتقان فی علوم القرآن نوشته جلال‌الدین سیوطی به چنین اصطلاحی برنمی‌خوریم.

«تاریخ قرآن» مباحث مربوط به توصیف و تحلیل سرگذشت جمع و تدوین قرآن مجید از آغاز نزول وحی تا سیر هزار و چهارصد ساله کتابت و طبع آن در اعصار جدید است.

 

سوره بقره 185

(( قرآن، معجزه اي جاويدان است كه خداوند براي هدايت بشر فرستاده است ))

 

مباحثی که در این رابطه علم جویان به فراگیری آن می پردازند، به شرح زیر است:

 

تاریخ نزول قرآن

که از چه زمانی شروع شده و اولین آیات مربوط به قرآن کدام ها بودند و در چه مقطع زمانی و در چه مکانی نزول یافته اند.

این تاریخ ها از استاناداتی مانند روایت ها، نوشته های تاریخ نویسان یا حتی زندگی نامه ها قابل استخراج است.

تاریخ این گردآورى سال دوازدهم بوده که 14 ماه پس از آن یعنى جمادىُ آلآخر سال سیزدهم که مصادف با فوت ابوبکر بوده ، پایان پذیرفته است . این مصحف پس از فوت ابوبکر نزد عُمر بود و پس از او به حَفصه دختر عُمر و همسر رسول خدا رسید .

در زمان عثمان معیار و اساس کار یگانه سازىِ مصاحف شد و بعدها توسط مروان بن حَکَم (م 65ق) سوزانده شد . در دروه خلافت ابوبکر بسیارى از صحابه داراىِ مصاحف شخصى بوده اند که این مصاحف در زمان عثمان براى یگانه سازىِ مصاحف به کار گرفته شد ، بیشتر آنها سوزانده شد و پاره اى (مانند مصحف ابن مسعود) باقى ماند و از روى آنها مصاحف ثانوى تهیه گردید.

در زمان خلیفه سوم عثمان کار ستُرگى صورت گرفت که از مهمترین دوره هاى جمع و تألیف قرآن به شمار مى رود. (24 تا 36 هجرى). داستان از آنجا آغاز شد که خزیمة بن الیمان (م 36ق) مأمور آذربایجان در زمان عثمان، از اختلاف قرآنى که میان مسلمانان رخ داده بود ، سخت اندوهناک شد و آن را با عثمان در میان گذاشت. عثمان که خود بارها شاهد این اختلافات بود ، مصمّم شد تا به «یگانه سازى مصاحف» بپردازد . براى این کار چهار نفر از صحابه را برگزید : زید بن ثابت ، سعید بن عاص ، عبدالله بن زبیر ، عبدالرحمن بن حارث . در احادیث دیگرى اسامى این افراد به دوازده نفر مى رسد .

«گزارشهاىِ رسیده نشان مى دهد که این انجمن ، مصحف ابوبکر را اساس کار خود قرار داد امّا از بررسى مصحف اُبىّ و مقابله آنها با نوشته هاى موجود زمان رسول خدا نیز غافل نماند . تصادفاً همین روش ، راز موفقیت عثمان در توحید مصاحف بود».

از آنجا که به گفته پیامبر(ص) قرآن با احرف سبعه نازل شده بود ، عثمان نیز کوشید تا مصحف مزبور که بعدها به «مصحف امام» مشهور شد ، شامل قرائتهاى هفتگانه باشد . نیز دستور داده بود که هرگاه سه تن از اعضاى چهارگانه انجمن ـ که قریشى بودند ـ با زید بن ثابت ـ که از انصار بود ـ اختلافى پیدا کردند ، مورد اختلاف را به زبان قریش بنویسند.

صاحب کتاب مصاحف مى نویسد که على(ع) کاتبان را تشویق مى کرد تا خطوط را درشت و واضح بنگارند. از میان صحابه تنها ابن مسعود از کار عثمان ناراضى بوده و مى گویند حاضر نشد مصحف خود را براى نابودسازى تحویل عثمان دهد.

منابع متّفق القول اند که امام على(ع) با اینکه خود مُصحفى داشت و مطابق روایات آن را نزد ابوبکر برده بود ، امّا ابوبکر آن را نپذیرفته بود ، از کار عثمان خشنود و راضى شده و مردم را از تهمت زدن به عثمان برحذر داشته است . پس از اتمام کار عثمان دستور داد تا تمام کتیبه ها ، نوشته ها، استخوانها ، سنگهاى نازک سپید ، چرمها ، سفالها و الیاف خرمایى را که صحابه آورده بودند ، و آیات قرآنى بر روى آنها نوشته شده بود ، بسوزانند «یا پاره پاره کنند و بشویند تا ریشه نزاع و اختلاف به کلى از میان برود و مردم را به اطاعت از یک نسخه فراخواند»!

 

ترتیب نزول آیات

از کدام سوره شروع شده و به کدام سوره ختم شده است و این که به چه ترتیب نزول شده؟ آیا در نزول آیه به آیه ی این آیات نورانی نیز ترتیبی وجود دارد؟ سور و آیات قرآن مجید یکجا نازل نشده است، این مطلب علاوه بر تاریخ قطعی که بنزول تدریجی قرآن مجید در امتداد بیست و سه سال مدت دعوت پیغمبر اکرم (ص) شهادت میدهد از مضامین خود آیات نیز روشن است خدای متعال میفرماید:

 

سورا اسراء 106

(( و قرآنا فرقناه لتقرئه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا ))

(( و قرآن را - سور و آیات آنرا- از هم جدا کردیم تا آنرا بدرنگ به مردم بخوانی و آنرا با یک نوع تدریج نازل نمودیم ))

 

در قرآن مجید ناسخ و منسوخ هست و آیاتی است که ارتباط تام بقصص و حوادثی دارد که هرگز در یکزمان جمع نمی شوند تا آیات مربوط به آنها یکجا نازل شده در باره آنها بگفتگو پردازد.

و همچنین سور و آیات قرآنی باین ترتیب که در مصحف شریف قرار گرفته نازل نشده اند باین معنی که اول سوره حمد پس از آن سوره های بقره و آل عمران و نساء و مائده و به همین ترتیب نازل شده باشد و همچنین آیات به ترتیب مضبوط.

زیرا در این خصوص نیز علاوه بر شهادت تاریخ قطعی مضامین خود آیات نشان میدهد که برخی از سور و آیات قرآن با مضامینی که مناسب با اوایل زمان بعثت - است مانند سوره علق و نون در اواخر قرآن مجید ثبت شده و سوره ها و آیه های بسیاری که مضامین آنها با پس از هجرت و اواخر عهد رسول اکرم (ص) سازگار است مانند سوره های بقره و آل عمران و نساء و انفال و توبه در اوایل قرآن گذاشته شده است.

و بدیهی است که به موجب این مضمونهای مختلف سور و آیات قرآنی از جهت نزول ارتباط کامل با حوادث و وقایع و نیازمندیهای گوناگون دارد که در خلال مدت دعوت پیغمبر اکرم (ص) تحقق یافته و بوقوع پیوسته است.

 

نوع کتابت و کیفیت و همچنین نویسندگان کتاب وحی

نوع کتابت به این مسئله اشاره دارد که روش و رویه اصلی نوشتار و جمع آوری کتاب قرآن به چه صورت بوده و نیز این کار با چه دقتی انجام گرفته و نویسندگان قرآن تحت چه شرایط و کیفیتی این کار را انجام داده اند.

تاريخنگاري سيره نبوي و قصص الانبياء نيز از قرآن ابتكار و اختراع شد، چون قرآن به داستان انبياي الهي اهميت داده است. بر اين اساس مورخان به نوشتن كتابهايي موسوم به قصص الانبياء نمودند كه تا قبل از قرآن سابقه نداشت.

حوادث تاريخي در قرآن و تحليل قرآن از حوادث تاريخ: قرآن اهميت بيشتري به ذكر حوادث تاريخي داده است و اگر بگوييم دو سوم از كل آيات قرآني با حوادث تاريخي مرتبط است يا به طور مستقيم به ذكر حوادث تاريخي پرداخته و يا غيرمستقيم مربوط به حوادث تاريخي است، حرف به دور از حقيقت نيست، چون قرآن بر اساس منطقي كه در پيش دارد و آن جهت‌دار بودن روند بيان تمام آيات است كه گرايش به يك نتيجه را در پي دارد،

قرآن از يك نقطه شروع به بيان حوادث مي‌كند و به صورت تكاملي آن را تا غايت و هدف به پيش مي‌برد و به صورت بسيار منظم و تدريجي مثلاً در ذكر داستان حضرت يوسف با بياني زيبا از كودكي و رؤياي او آغاز نموده و تا پيروزي نهايي او بر برادران و عزيز مصر، را با قالب هنري جذاب و شيرين به بهترين نحو ارائه مي‌دهد.اینکه قرآن بر روى چه نوشته شد و نوشت افزارهاى قرآنى چه بوده اند، غالباً مورد انتقاد و توجه مستشرقان قرار گرفته است.

امّا حقّ این است که مطابق فهرستى که دکتر رامیار آورده اند ـ قریب به نُه فقره نوشت افزار و وسیله براى کتابت قرآن به کار مى رفته که خود قرآن نیز از آنها نام برده است (مداد ، کتاب ، قرطاس ، صُحُف جمع صحیفه ، رق -> پوست رقیق ، دِهان جمع دهن به معناى ادیم و حریر که گاهى براى نوشتن به جاى کاغذ به کار مى رفته).

 

چگونگی جمع آوری این مطالب به صورت کتاب در زمان رسالت

چون دشمنان اسلام و پیامبر در زمان کتابت و جمع آوری قرآن اندک نبوده اند،پس به طور حتم در این مسئله مشکلات زیادی گریبان گیر نویسنده شده بوده است.سبک قرآن در بیان رویدادها و حوادث تاریخی نه نقلی محض است و نه تحلیلی و علمی فقط و نه حتی فلسفه تاریخ تنها بلکه مجموعه این سه شیوه را بهم آمیخته است وبااسلوب ویژه خودواقعیت جدید وجالب وآموزنده ای ساخته است قرآن هم از شیوه نقلی و انعکاس وقایع تاریخی بهره می جوید و هم از شیوه تحلیلی امّا در حالیکه به تاریخ نقلی و بیان وقایع و اتّفاقات به سبک معمول داستان نویسی و کلاسیک توجه چندانی نشان نمی دهد بخوبی روشن می سازد که بیشتر اهداف و اسرار قرآن در طرح مسائل تاریخی نشانگر علل انحطاط ها و و صعودها و سقوط هاست، می خواهد سنن الهی حاکم بر جامعه و تاریخ را بیان کند،

سنّت هایی که عامل حرکت تاریخ و جامعه و تمدن هاست یکی از محقیقین در این مورد می نویسد:

((باید بنگریم که قرآن از این داستانها چه خواسته است همینطور درمورد ملّتها و امّتها قرآن نمی خواهد وقایع تاریخی ارایه دهد نه نظر به تاریخ خاصی  و نه نظر به جامعه خاصی و نه جامعه شناسی خاص دارد، بلکه اگر اینها را نام برده است برای اینکه وسیله ای بشود یرای استنباط قانون کلّی حاکم بر جوامع بشری که می خواهد سیری را نشان دهند که جوامع انسانها چه آینده ای از خیر و شر را درپیش خواهند داشت.))

(سنت های تاریخی ص11)

ونویسنده دیگری می گوید: ((داستان گویی در قرآن در خدمت اهداف عالیه دینی است و مراد قرآن تاریخ نویسی و وقایع نگاری نیست، آنچه اهمیت دارد ))

 

وجود اختلاف در میان این نویسندگان

چون تعداد نویسندگان بیش از یک نفر بوده است، پس بنابراین به طور طبیعی در میان این نویسندگان اختلافاتی اندک نیز به وجود خواهد آمد. این اختلافات بسیار اندک . آن چنانی نبوده ولی نمیتوان از مطالعه این بحث صرف نظر کرد.

از طرف دیگر احادیثى که دالّ بر تفاوت مصاحف صحابه و به ویژه مصحف امام على(ع) با یکدیگر و نیز با مصحف ابوبکر است ، با توقیفى بودن این ترتیب سازگارى ندارد . چگونه مى توان میان این اندیشه ها سازگارى و توافق برقرار ساخت. انصاف این است که هرچه بخواهیم بر اثبات وجود مُصحفى کامل از قرآن در زمان پیامبر (ص) دلایلى اقامه کنیم ، مشکلات بیشترى رخ مى نماید و عدمِ اشراف بر شرایط اجتماعى ـ سیاسى ـ جغرافیایى زمان پیامبر(ص) به طور کامل ، کار را صد چندان دشوار مى سازد .

مهمترین گزاره هاى مطالب پیش گفته و قطعى ترین آنها عبارتند از :

1) قرآن در زمان پیامبر(ص) بین الدفّتین موجود نبوده ،

2) قرآن در آخرین روزهاى حیات پیامبر(ص) به طور کامل و به صورت متقابل میان او جبرئیل عرضه شده ،

3) قرآن به طور کامل محفوظ مانده و وعده الهى تحقق یافته (حِجر ، 9 ، 4) صحابه صحیفه ها و مصاحفى داشته اند که تفاوتهایى با هم داشته است . گفتنى است که قرآن پژوهان بزرگ شیعه از جمله آیت الله خویى و استاد مرتضى جعفر عاملى برآنند که قرآن در زمان حضرت رسول (ص) کاملاً و تماماً مکتوب بوده امّا مدون و بین الدفّتین نبوده است . تا به اینجا از «سرگذشتِ جمع قرآن» در زمان پیامبر (ص) سخن رفت.

 

تکمیل آیات و نزولات قرآن از جهت نگارشی

چون نویسندگان قرآن نه به عنوان یک نویسنده متبحر بلکه به عنوان افرادی امین در میان پیروان و خود حضرت پیامبر بوده اند.در چنین شرایطی این پیش آمد اجتناب نا پذیر است و این نوشتار ها نیاز به اصلاحاتی املایی،دستوری و اعراب گذاری نیاز داشته اند.شيوه نگارشي ديگر كه در تاريخ پيدا شد و قبل از آن سابقه نداشت، نوشتن تاريخ غزوات (غزوه و سريه) و سراياي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود كه به بركت نزول قرآن و آيات قرآني كه مربوط به غزوات مختلفي چون احد، بدر و... به وجود آمد.

 

تطبیق نسخه های به جا مانده از گذشته با نسخه های فعلی

این کار برای جلوگیری از تحریف آیات قرآن و همچنین از بین بردن شک و شبه ها ضروری است.چون قرآن کتابی است که طی سالیان طولانی نیاز به انتشار دوباره دارد و اگر این تطبیق و مقایسه ها صورت نگیرد به دلیل وجود آمدن شبهات در مورد قرآن های کنونی و قبلی دیگر اعتماد به مطالب آن سخت تر خواهد شد.

 

بررسی اسامی و القاب قرآن و اسباب نزول آیات و ترجمه ها

اسامی و القاب:این بررسی شامل اجزای فراتر از موضوعات ذیل شده میشود چون این مطالب خارج از محدوده ی این وبلاگ میشود به صورت تخصصی به آن نمیپردازیم.بررسی این مطالب و شرح آن ها به مراتب به درک کتاب عظیم قرآن کمک میکند.اميده شدن كلام الهي به نام «كتاب» به اين نكته اشارت دارد كه اين وحي خداوندي بايد در سطرهاي نوشته شده فراهم آيد: زيرا كتاب عبارت است از «گرد آوردن حروف و ترسيم الفاظ» و در عين حال به اين نيز دلالت دارد كه مضامين آن با هم ارتباط و همسويي داشته و هدف واحدي را دنبال مي كند؛ به صورتي كه آن را يك كتاب واحد قرار داده است.

همچنين نامگذاري اين كتاب به «قرآن» اشاره ظريف به اين دارد كه اين كتاب براي «خواندن» است؛ زيرا «قرآن» مصدر است مانند «قرائت» و خواندن همواره «به خاطر سپردن» را به همراه دارد و در نتيجه اين دو نام و نشان براي كلام و وحي الهي روي هم اين معنا را مي رساند كه وحي عربي مبين از عنايت خاص خداونديي برخوردار است و خداوند زمينه محفوظ ماندن آن را از دست يازي تحريف گران و دخل و تصرف كج فكران فراهم آورده است تا اين آخرين پيام خويش را در دژي محكم و حصاري استوار به همگان از نسلهاي آينده در قرون و اعصار بعد برساند.

اما اين كتاب نه مانند بعضي كتابهاي ديگر كه مضامينش تنها از طريق حفظ دهان به دهان نقل مي شود، بلكه نسخه هاي نوشته آن همواره پشتيبان سند متواتر آن و سلسله سند متواتر و ناگسسته آن پشتوانه دقت و امانت نسخه هاي نوشته شده آن است و اين تنها كلام الهي است كه داراي اين امتياز است كه در حفظ و صيانت آن تنها به نوشتن و يا تنها به حفظ كردن اكتفا نشده است و به همين دليل هم «كتاب» است و هم «قرآن».

در اثر اين مهم، وحي خداوندي در تمام مراحلي كه تاكنون طي كرده است از اين مراقبت و مواظبت دو جانبه از جانب پيامبر اسلام (ص) و مسلمانان برخوردار بوده است. از يك سو، نصوص و تعاليم قرآن با دقت فراوان در سطور كتاب ثبت شده است و از سوي ديگر، همان نوشته ها در سينه ها حفظ شده اند.

اسباب نزول:دانش اسباب نزول آیات ، یکی از دانش های مهم در علوم قرآنی است که علمای مسلمین در گذشته و حال، اهمیت فراوانی برای آن قائل شده اند، که دلیل بارز توجهشان به این دانش، تلاشهای فراوان آنان برای تدوین این علم و اهتمام به تألیف کتابهایی مستقل در این زمینه است.

مقصود از علم اسباب نزول بیان قضایا و رخدادهای زمانی یا مکانی همزمان و مربوط به آیات قرآن کریم است .

دانشمندان اسلام، در باره ی طرقی که اسبابُ النزول را به ثبوت می رسانند سخن گفته و آنها را منحصر به اخبار و روایتهای اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم می دانند، زیرا آنان بودند که شاهد نزول وحی و همزمان و معاصر آن بوده و در وقایع، حوادث و شرایط آن زمان می زیسته اند. همچنین اخبار منقول از تابعین رضی الله عنهم نیز که علم را مستقیماً از صحابه  (رضی الله عنهم اجمعین) فرا گرفتند، منبع و مرجع مهمی برای دانستن شأن و اسباب نزول آیات قرآن می باشد.روش سلف صالح این امّت رضی الله عنهم این بود که از سخن گفتن در شأن نزول آیات بدون وجود علم صحیح یا خبری صحیح ، پرهیز و دوری می فرمودند.

 فواید این علم ، آنگونه که علما می فرمایند، بسیار زیاد است  که یکی از آنها این است که دانستن شأن نزول آیات به خواننده ی کلام الله کمک می کند که  فهمی درست و صحیح از کتاب خدا پیدا کند، زیرا علم داشتن به سبب، باعث به وجود آمدن علم در باره ی مسبّب آن سبب می شود. فایده ی دیگر این است که فرد را در حفظ و تثبیت معنای قرآن در ذهن یاری می کند، زیرا ارتباط دادن احکام به حوادث و اشخاص و زمان و مکان به استقرار و تمرکز در  دانسته ها کمک می نماید.

 

ترجمه ها:

از عصر قاجار و مقارن در گرفتن مشروطیت، یک ترجمه‌ی قابل توجه و ارزشمند باقی مانده است که به قلم محمد طاهر مستوفی شیبانی، معروف به بصیر‌الملک است. از رجال فرهنگی عصر ناصری. ترجمه‌ی معروف دیگر ترجمه‌ی توضیح آمیز مرحوم عبدالحسین آیتی معروف به آواره است که در سال‌های 1324 تا 1326 شمسی در یزد در سه جلد تحت عنوان کتاب نبی یا قرآن فارسی انتشار یافته است.

مشخصه‌ی اصلی این ترجمه‌ها مخصوصاً دوتای اول این است که مانند ترجمه‌ی قدما کاملاً تحت‌اللفظی است. مشخصه‌ی اصلی و مهم ترجمه‌های جدید قرآن مجید در راحت و روان بودن آنها و عدول از ترجمه‌ی تحت‌اللفظی است. اصولا در عصر جدید، به خاطر بیشتر شدن مناسبات و روابط فرهنگی با غرب و باب شدن ترجمه از زبان‌های اروپایی، مخصوصا فرانسه و انگلیسی، مترجمان موفق و ماهر فراوان شده‌اند و معلوم شد که واحد ترجمه، کلمه نیست بلکه جمله است. لذا چند دهه پس از ترجمه‌ی بصیر‌الملک، یعنی در اواخر عصر پهلوی اول، ترجمه‌های روشن و روانی از قرآن مجید عرضه شد که دو فقره از آنها را نام می‌بریم.

یکی از اینها ترجمه‌ی مرحوم حکمت آل آقا بود که به مدت 20-30 سال در رادیو که مهمترین رسانه‌ی گروهی آن روزگاران به شمار می آ‌مد، به ترجمة قرآن اشتغال داشت. دوم که نقطه‌ی عطفی در ترجمه‌ی قرآن در عصر جدید است، ترجمه‌ی مرحوم محی‌الدین مهدی الهی قمشه‌ای بود.

الهی قمشه‌ای در ترجمه دست توانایی داشت و علاوه بر قرآن مجید صحیفه‌ی سجادیه و مفاتیح الجنان را به نثر شیوایی ترجمه کرده بود. ترجمه‌ی قرآن ایشان در حدود سال‌های 1320 شمسی انجام گرفته است. و به جای آنکه مانند قدما، ترجمه‌ی کلمات و آیات قرآنی را زیر سطور نوشته باشد، آزادانه در صفحه‌ای جداگانه آورده بود.

دیگر از ترجمه‌های مهم قرآن مجید، ترجمه‌ی مرحوم ابوالقاسم پاینده است، که مترجمی قهار بود و قلمی سحار داشت. ترجمه‌ی مرحوم پاینده هم مانند مرحوم قمشه‌ای بود. یعنی از نظر نثر فارسی، بسیار فصیح و مفهوم بود ولی غلط‌های علمی داشت. فرقهایش در این بود که ترجمه‌ی قمشه‌ای تفسیر‌آمیز است و باید آن را «ترجمه-تفسیر» نام گذاشت. اما ترجمه‌‌ی پاینده ترجمه‌ی محض و بدون افزایش و اضافات تفسیری است.

بعد از انتشار ترجمه‌ی پاینده، زین‌العابدین رهنما ترجمه‌ی شیوا و بسیار کم غلطی از قرآن به دست داد.

آقای خرمشاهی (کتاب قرآن پژوهی) می‌گویند: بنده خود و از ده ترجمه از قرآن مجید می‌شناسم که 7 تا از آنها منتشر شده و بقیه و زیر چاپ است از جمله:

1) ترجمه‌ی آقای عبدالمحمد آیتی

2) ترجمه‌ی خوب و استوار دیگر، ترجمه‌ی آقای محمد خواجوی

3) ترجمه‌ی آقای باقر بهبودی به نام معانی القرآن که تا حدودی تفسیر آمیز است.

4) ترجمه‌ی چهارم به قلم آقای جلال‌الدین فارسی از دولتمردان نامدار معاصر است.

5) ترجمه‌ی 5، ترجمه‌‌ی پنجم آقای ابوالقاسم امامی است.

6) ترجمه‌ی آقای دکتر سید جلال‌الدین مجتبوی

7) ترجمه‌ی آقای دکتر محمد حسین روحانی، محقق و مترجم نامدار معاصر است.

8) ترجمه‌ی آقای کاظم پور جوادی است.

9) ترجمه‌ی نهم که بنده افتخار ویرایش آن را داشته‌ام، ترجمه‌’ آقای دکتر محمد مهدی فولادوند است.

10) ترجمه‌ی آیت‌ا… مکارم شیرازی است.

11) ترجمه‌ی آقای دکتر علی اصغر حلبی است.

12) ترجمه‌ی آقای خرمشاهی است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: جنبه اعجاز تاریخی قرآن,
[ شنبه 17 اسفند 1392 ] [ 18:41 ] [ میلاد شهسواری ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم میلاد شهسواری هستم و از خدمتگذاران کوچک قرآنی که هدفم توسعه فرهنگ قرآنی هستش و انشاالله که مورد رضایت خداوند متعال قرار گرفته باشه. والسلام علیکم
نويسندگان
لينک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کتاب نور و آدرس http://ketabenor.lxb.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.تبادل لینک ما فعال هست از همکاری شما متشکریم.





امکانات وب

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 348
بازدید کل : 70920
تعداد مطالب : 64
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1